امروز داشتم در مورد شغل ایندم فکر میکردم و به این نتیجه رسیدم که میخوام وقتی بزرگ شدم یه خلافکار حرفهای بشم و باند خودمو تشکیل بدم. وقتی کارم گرفت و حسابی خفن شدم، یکی از انبارهای متروکهی خارج از شهر رو میخرم، خالیش میکنم، بعدم با بروبچ یه نقشه میکشم و روانکاوم رو میم میبرم تو اون انبار زندانی میکنم :))) بعدم یه جوری صحنهسازی میکنم که انگار کشته شده جسدشم مفقود شده. اونوقت دیگه کلا مجبور میشه کلا ور دل من باشه. به خوبی و خوشی کنار هم زندگی میکنیم. به همین زیبایی ^_^
+ بله درست حدس زدید؛ همینم برای خودش فرستادم :)) بدبخت آخرش منو به دایرهی پلیس جنایی ارجاع میده :)))
درباره این سایت